اول- یکی از مهمترین تحولات چند ساله ایران در چند سال اخیر، بعد از حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال 1388، بدون تردید اتهاماتی است که آمریکا اخیرا درباب ترور سفیر عربستان در واشنگتن به ایران وارد آورده است. این اتهامات اگرچه به واسطه ماهیت خود، در ظاهر خنده دار و دور از ذهن می آید اما در عمل تجربه نشان داده است که همین اتهامات به ظاهر کوچک و مسخره، می تواند منشاء توطئه های بزرگتری شود.
دوم- چند روز از کلید خوردن فاز اول این پروژه یعنی اتهام زنی به ایران می گذرد. مقامات ارشد نظام و در راس آنها مقام معظم رهبری به عنوان عمود خیمه نظام، به میدان آمده و پاسخی در شان و قدرتمند به این اتهامات داده اند. محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهوری ایران دیروز پس از چند روز سکوت، سخنان مناسبی درباب اتهامات آمریکا به ایران انجام داد و بجز علی اکبر صالحی( که داستان انفعال دستگاه تحت کنترل وی در این باب دیروز در جهان منتشر شد و واکنش های متفاوتی را هم در پی داشت) فرد دیگری در دولت به موضع گیری در این باره نپرداخت. این در حالی است که مقامات ارشد دولت در کوچکترین حوادث غیر مرتبط به حوزه خود بارها نظریه داده و حتی نسخه تجویز می کردند.
سوم- هر سال در آستانه سفر رئیس جمهوری به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، موجی از گمانه زنی ها برای رایزنی طیف موسوم به جریان انحرافی با آمریکا منتشر می شود. هر سال هم اتفاقاتی پشت پرده می افتد که هر از چندگاهی تنها بخشی از آن به رسانه ها درز پیدا می کند که در نهایت نشان از پالس های مثبت جریان انحرافی و گاه دیدارهای پشت پرده حداقل با چهره های موثر اتاق فکرهای دستگاه سیاست خارجی آمریکا منتشر می شود.
چهارم- تردیدی نیست که جریان انحرافی رخنه کرده در دولت به دنبال بهره برداری از این ماجرا در راستای اهداف داخلی و خارجی خود است. برخی اخبار هم حاکی از تلاش این جریان برای ضربه به نظام در این پرونده حکایت دارد. این جریان در روزهای گذشته کوشیده خود را تافته جدا بافته ای از کلیت نظام فرض کند- جملاتی نظیر اینکه "دولت" ایران مشکلی با عربستان ندارد- تلاش فراوانی هم برای ماهیگیری از آب گل آلود انجام داده است. (منبع: خبرگزاری جهان)